در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد رضا محمدی
نام پدر محمد علی
نام مادر رقیه
محل شهادت جزیره مجنون

بیوگرافی
محمدی، محمدرضا: هشتم خرداد ۱۳۴۰، در روستای فارسیان از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمدعلی و مادرش رقیه نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. پاسدار بود. بیست و یکم اسفند ۱۳۶۳، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای شهر زادگاهش واقع است.

محل تولد قزوین - فارسیان تاریخ تولد ۱۳۴۰/۰۳/۰۸
محل شهادت جزیره مجنون تاریخ شهادت ۱۳۶۳/۱۲/۲۱
استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات سوم متوسطه رشته -
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، مُحمّدرضا مُحمّدی: عده ای رشد انسانیت را در پول، ثروت، زمین، مقام، ریاست، زور و شهوت رانی و عده ای هم در سیر و سلوک به سوی معارف اسلامی و رسیدن به هدف اصلی خلقت بشر می دانند. جنگ از سال های بسیار دور، بین اسلام و کفر وجود داشته و دارد و در این مقابله ها، خداوند رهبرانی را فرستاد تا ملت را هدایت فرمایند؛ ولی عده ای یا به خاطر ضعف ایمان و یا جنبه های نَفْس پرستی و شیطان پرستی از پیروی دین خدا سرپیچی نمودند و راه ظلمت را پیش گرفتند و عده ای هم راه هدایت را پیش گرفتند و به سرمنزل مقصود رسیدند. خدایا! تو گواهی که برای یاری دین تو و حفظ قرآن و آزادی انسان ها از یوغ بندگی ستمگران به جبهه آمدم و رضای تو را می جویم و گر چه کوله بار گناه بر دوشم سنگینی می کند؛ ولی با چشم دوختن به دریای رحمت و کَرَمَت، در این راه قدم نهادم. امیدوارم جانی را که امانت توست، به نحو احسن تحویل دهم. خدایا! تو مرا بیامرز که جز تو کسی را ندارم و اگر قرار است بمیرم، چه بهتر که حسین وار کُشته شوم. بیایید شعارهای مذهبی خود را جامه ی عمل بپوشانیم و رفتار و کردار ائمه ی هدی را الگوی زندگی خود قرار دهیم و نَفْس خود را به محکمه بکشیم و از آن بازخواست کنیم و تسلیم مادیات و طبیعت نشویم؛ زیرا هدف ما، دنیای مادی نیست؛ بلکه ادامه ی راه انبیا و پیوستن و رسیدن به لقاء الله است. ما باید -و حتماً- پشتیبان روحانیت و مُطیع ولایت فقیه باشیم تا به کشور و دین مان آسیبی نرسد؛ زیرا روحانیون جانشین امامان و ایشان نیز جانشین پیامبران و آنان هم رسولان و فرستادگان حق می باشند و اطاعت از آن ها لازم و در این برهه از زمان -که کشور و اسلام عزیز در خطر و انقلاب نوپا است- واجب می باشد. همه ی ابرجنایتکاران قصد نابودی قرآن و اسلام را کردند و مستضعفان جهان را به ستوه آوردند. آیا ما گوشه نشینی را ترجیح می دهیم و خود را مصداق آیه ی: «صم بکم عمی فهم لا یرجعون» (بقره/ ۱۸) قرار دهیم؟ خدا می داند همه ی ما به اسلام بدهکاریم و مقابل این همه شهید مسؤول هستیم؛ درخت اسلام به این خون ها احتیاج دارد. پدر و مادر عزیزم! بنده ی حقیر خیلی شرمنده ی شما هستم و خیلی گردن بنده حق دارید. چه خطاهایی که کردم؛ ولی مرا بخشیدید و با توفیقات الهی بزرگ کردید و به هنگام پا گذاشتن به عرصه ی دنیای خاکی دهانم را با تربت امام حسین(ع) معطر کردید. حالا هم خداوند ما را جزو زایران حسین(ع) قرار داده است؛ پس مرا حلال کنید و از «رب العالمین» بخواهید شهادتم را قبول فرماید و هر وقت دل تان گرفت به عشق امام حسین(ع) و اولادش بگریید و امام و یاران باوفایش را دعا کنید. از براداران، خواهران، دوستان، فامیل و از همسایه ها و به خصوص از یادگار برادر بزرگم حلالیت می طلبم و هم چنین از کلیه ی برادران پایگاه امامیه و کسانی که حقی را از آن ها ضایع کردم، رضایت می طلبم. پیام این حقیر این است: همان گونه که امام امت، راه حسین(ع) را ادامه داد، شما هم راه امام حسین(ع) را ادامه دهید و خط امام را پیرو باشید و در مشکلات و مصایب، صبور و به یاوه گویی های پوچ منافقین و غافلین از خدا بی خبر، گوش ندهید. پدر و مادر عزیزم! گریه برای شهید ثواب دارد؛ اما مواظب باشید فقط برای شهید کربلا گریه کنید و دل تنگ و ناراحت از رفتن بنده نباشید. خداوند –عزّ و جل- خودش در قرآن کریم بارها می فرماید: «شهید زنده است!» از برادرانم خواهشمندم درس شان را ادامه دهند و از این دو روزه ی دنیا توشه برای آخرت بردارند، که دنیا محل گذر است. مبادا از جاهلی و نادانی، سنگر منافقین شویم و -خدای ناکرده- ضربه ای به اسلام وارد کنیم، بدون این که حتی خودمان متوجه شویم. پدر و مادر گرامی ام! خدا را به پنج تن آل عبا، ابراهیم و اسماعیل و به فرق شکافته شده در محرابِ امیر المؤمنین(ع) و به پهلوی شکسته ی حضرت زهرا(س) سوگند دهید که این قربانی را مانند قربانی های حسین و ابراهیم بپذیرد و هر وقت قلب تان شکست به یاد قربانی های امام حسین(ع) بیفتید و از خدا بخواهید عیوب و گناهان بی شمار مرا -که در این دنیا پوشانید- در آن دنیا هم بپوشاند و رسوا و هلاکم نگرداند و به قرآن -کلام خودش- و به مخلصین درگاهش سوگند دهید که اگر ناخالصی در نیّاتم بود، پاک و خالصم کند. خدایا، کریما و رحیما! به احترام خون امام حسین(ع) و اولاد و اصحابش و به آیه های قرآن و پاکان مخلصت سوگند می دهم، بنده ی حقیر را رسوا و هلاک مگردان. خدایا! تو نیازی به عذاب من نداری و از دریای کَرَمَت -به هنگام بخشش- کاسته نخواهد شد؛ پس ما را عفو نما و با مُحمّد(ص) و آلش و شهدای کربلا، محشور بگردان. برادران، خواهران و هم کیشان! نصیحت برادر کوچک تان را بپذیرید و در امر نماز کوشا و رهبر را تنها نگذارید و این ذلیلِ گناهکار را ببخشید و از مواضع تهمت، غیبت، سخن چینی و خودپسندی دوری کنید تا مبادا هلاک شوید.۱ (۱۶۷۸۸۹۸) مُحمّدرضا مُحمّدی شنبه؛ ۱۸/۱۲/۱۳۶۳