نام | علی گلریز جیرنده |
نام پدر | کاس گل |
نام مادر | مقدس |
محل شهادت | جزیره مجنون |
بیوگرافی |
گلریز جیرنده، علی: چهارم اردیبهشت ۱۳۴۴، در روستای قوشلانه عمارلو از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش کاسگل، کارگر معدن زغالسنگ بود و مادرش مقدس نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. ازدواج کرد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اسفند ۱۳۶۳، در جزیره مجنون عراق به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال ۱۳۷۴ پس از تفحص در گلزار شهدای شهر زادگاهش به خاک سپرده شد. |
محل تولد | قزوین - قوشلانه عمارلو | تاریخ تولد | ۱۳۴۴/۰۲/۰۴ |
محل شهادت | جزیره مجنون | تاریخ شهادت | ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ |
استان محل شهادت | - | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | متاهل | درجه نظامی | |
تعداد پسر | ۰ | تعداد دختر | ۰ |
تحصیلات | سوم راهنمائی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | 1374 | |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، علی گلریز جیرنده:
آری! این امام بزرگوارمان بود که همه ی ما را از شقاوت به سعادت سوق داد و سعادت ما همان است که آگاهانه در راه خدا گام برداریم و از هر چه ناحق، ظلم و بیدادگری است بیزار شویم.
امام به ما درس آزادگی، ایثار و نهایتاً شهادت داد تا این که جوانان این مرز و بوم همانند سیلی خروشان سخنان امام را با جان و دل پذیرفتند و به ندای پیامبرگونه ی آن حضرت لبیک گفتند.
شاید این جنگ یکی از امتحانات الهی باشد که برای ما مردم ایران پیش آمد؛ طوری که به محض شروع جنگ، دریایی خروشان از جوانان ما -که سر از پا نمی شناختند و مشتاقانه برای حفظ ارزش های اسلامی از هیچ سرمایه ای دریغ نمی نمودند- عازم جبهه ها شدند و در میان این امواج خروشان اخلاص و فداکاری –بنده ی الله- علی گلریز، قطره ای است که -اگر خدا بخواهد- قبول شهادت نمودم؛ چرا که با شناخت امام عزیز، خود را سربازی کوچک برای او می دانم و برای اطاعت از فرامین آن بزرگوار، دنیا و لذت های دنیوی را در نظر خویش پَست و حقیر ساختم و تنها هدف و غایت زندگی ام را خودشناسی، خداشناسی، جهاد، مبارزه و نهایتاً -اگر خداوند بخواهد و شایستگی آن را بدهد- شهادت در راه اهداف مقدس اسلام می دانم.
وقتی در سنگر، همرزمان خود را چگونه با اخلاص می بینم، که از خودگذشتگی و از خود رستن و به خدا پیوستن، تنها هدف و آمال آنان می باشد و وقتی فداکاری نیروهای هوایی، دریایی و زمینی ارتش و سپاه و بسیجیان را می بینم، با خود می گویم: «خدایا! اینان درس عشق و ایثار را از کجا آموختند و در مکتب کدامین عاشق خونین بالْ درس گرفتند؟» واقعاً به حال آنان غبطه می خورم و در راز و نیازها با خدای خود، می گویم: «خدایا! چرا به من یک جان دادی که همواره افسوس بخورم که کاش صدها جان داشتم و همه ی آن ها را فدای اسلام و رهبر عزیزم می کردم؟!»
خدا را هزاران مرتبه شُکر می کنم که این لیاقت و شایستگی را داد که من نیز خونم را نثار کنم؛ چرا که این آرزوی دیرینه ی من بود که هر چه دارم -حتی جان خود را- فدای اسلام نمایم، که الحمد لله خداوند از من پذیرفت و شهادت را نصیبم نمود.
در پایان -اگر چه ملت شریف و بزرگوارمان خود وارسته از همه ی آلودگی های این دنیا هستند- به عنوان یک سرباز کوچک اسلام، از همه می خواهم حافظ ارزش های مقدس اسلام باشند و همواره خدا را ناظر بر اعمال خود بدانند و خون شهدای جمهوری اسلامی را حفظ کنند و پاسدار این ارزش ها باشند.
همان طور که خون امام حسین(ع) بعد از چهارده قرن، همواره در جوشش است و هرگز مورد فراموشی مسلمانان و پیروان آن حضرت قرار نمی گیرد، مردم ایران و خانواده های شهدا نیز حافظ خون شهیدان، نظام و اسلام باشند و هر لحظه به یاد داشته باشند که بر خلاف عقاید شهدا و شرع مقدس اسلام کاری را انجام ندهند.
به امید روزی که مهدی فاطمه زهرا(س) ظهور نماید و جهان را از عدل و داد پُر نماید.۱ (۱۶۴۵۴۱۵)