در حال دریافت تصویر  ...
نام علیرضا عصارزاده
نام پدر ابوالقاسم
نام مادر رقیه
محل شهادت فکه

بیوگرافی
عصارزاده، علیرضا: یازدهم تیر ۱۳۴۳، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش ابوالقاسم، کشاورزی می‌کرد و مادرش رقیه نام داشت. دانش‌آموز سوم متوسطه بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم بهمن ۱۳۶۱، در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به کمر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۴۳/۰۴/۱۱
محل شهادت فکه تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۱۱/۲۰
استان محل شهادت ایلام شهر محل شهادت دهلران
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات سوم متوسطه رشته -
عملیات والفجر مقدماتی سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - قزوین


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، علی رضا عصارزاده: اکنون که این وصیت نامه را می نویسم، فردای عملیات مرحله ی اول والفجر، با رمز «یا الله» است و ساعاتی چند تا حمله ی مرحله دوم نمانده است. من اگر شهید شدم، نباید شما ناراحت شوید، که این مرحمت الهی است و باید بدانید که سرنوشت انسان یک لحظه هم کم و زیاد نمی شود. ای مادر و پدر عزیزم! درست است که تمام پدر و مادرها، دلبند فرزندشان هستند؛ ولی باید این را هم بدانید که ما پیش شما امانتی بیش نیستیم و نیامده ایم که تا ابد کنار شما باشیم. ما هر یک وظیفه ای داریم و باید امتحان خود را -هم در این دنیا و هم در آخرت- پس بدهیم؛ اگر در این مرحله از امتحان موفق شویم، در آن دنیا دیگر حساب و کتابی نیست. امتحان من و امثال من این است که پیرو ولایت فقیه باشیم و مانند اهل کوفه، امام عزیزمان را رها نکنیم و امتحان شما هم صبور بودن در مقابل این شهادت هاست و باید بدانید که تنها شما نیستید که شهید داده و می دهید و فرزندتان را به این راه می فرستید. باید مواظب باشید که مبادا -خدای ناکرده- دچار هیجان شده و از مسایل و پیش آمدها دلگیر شوید. بدانید راهی که ما می رویم، راه حسین(ع) و یارانش می باشد و نباید در رسیدن به هدف بزرگ مان کوتاهی کنیم. ما -تا خون در رگ هایمان حرکت دارد- پشتیبان ولایت فقیه و روحانیت مبارز هستیم. به شما برادر عزیزم «حمید» توصیه می کنم در سنگر علم کوشا باشی، که این مملکت احتیاج به مغز متفکر دارد. در درجه ی اول نماز را بپا دار و عبادت را از کوچکی پیش گیر. به خواهرانم نیز همین توصیه را می کنم و به آنان می گویم که زینب وار در مقابل مشکلات مقاومت کنند و پیام شهیدان را به مدارس بُرده و راهنمای محصلین باشند. ای پدر و مادر عزیز! من -به والله- شرمنده ام و نمی دانم چه بگویم؛ چون من به شما بسیار زحمت دادم و از آن روزی که متولد شدم تاکنون، به جز دردسر برای شما چیزی نداشتم؛ امیدوارم مرا ببخشید. هرگز به ذهن تان این فکر خطور نکند که «ای کاش! نمی رفت و ای کاش! نرفته بود!» باید بدانید که در آنجا امام حسین(ع) در صحنه است؛ اگر در صحنه نباشی، هر کجا می خواهی باش! چه ایستاده به نماز و چه نشسته بر شراب، هر دو یکی است. پس می بینید که ما وظیفه داریم برویم. ما باید برویم، که اگر نرویم گناهکاریم و اگر جمجمه ی خود را به کف نگیریم، گریه دارد. لیکن اگر سر به کف گذارده و به این راه برویم، چه بمانیم و چه شهید شویم، هر دو پیروزی است و باید خوشحال باشید که فرزندان تان عوض آن که منافق و ملحد (بی دین) باشند، در خط «الله» هستند و نیز امیدوار باشید که در آن دنیا کسی هست که شما را شفیع گردد؛ البته اگر خداوند این شهادت را قبول کند. ...و پیامی دارم برای امت شهیدپرور؛ ای مسلمین جهان، ای مؤمنین و ای کسانی که ادعا دارید مسلمان هستید! اکنون وقت امتحان است. ای کسانی که می گفتید «ای کاش! ما در روز عاشورا بودیم و امام حسین(ع) را یاری می کردیم»! اکنون وقت امتحان است. «گر مرد رهی، میان خون باید رفت/ از پای فتاده، سرنگون باید رفت» شما ای ملت قهرمان! باید تا خون در رگ دارید از این امامی که بعد از ۱۴۰۰ سال برای هدایت و نجات مسلمین آمده است، حمایت کنید و نباید قلب امام را رنجیده خاطر سازید و نباید بگذارید قلب امام از شما ناراحت شود؛ که اگر چنین شود، بَدا به احوال تان! البته این طور نیست؛ ولی من برای تذکّر می گویم. در ضمن چند کلمه ای هم با مسؤولین امور سخن دارم؛ همان طور که امام گفته اند، شما باید خلوص نیت داشته باشید. برای «الله» کار کنید. هوای نفس بر شما غالب نشود. در هنگام خشم، نه تصمیم بگیرید و نه دستور بدهید؛ زیرا به نفع اسلام نیست. شما باید در بین مردم فرق نگذارید. باید با مردم همکاری نمایید و کاری کنید که تحمل مشکلات بر آنان سخت نباشد. ...و چند کلمه ای هم با محصلین و همکلاسی های خود سخن دارم؛ برادران عزیز! شما که در مدرسه، دبیرستان و هنرستان هستید، سعی کنید فقط به خاطر خدا کار کنید و درس بخوانید و خود را متعلق به خود ندانید، که شما متعلق به خود نیستید. شما آمده اید تا برای مسلمین و مردم کار کنید؛ چه در سنگر علم و چه در سنگر جهاد. برادران! به شما توصیه می کنم که به جمع انجمن های اسلامی بپیوندید، که قرآن می فرماید: «و اعتصموا به حبل الله جمیعاً و لا تفرقوا». این کار باعث پیروزی ما بوده و خواهد بود. سعی کنید از منابع اسلامی درس بیاموزید و ایمان خود را قوی سازید. در ضمن به مسؤولین و کادر آموزشی هم می گویم که آن چه در توان دارید، برای آموزش این عزیزان به کار گیرید.۱ (۱۵۲۰۷۰۱) علی رضا عصارزاده ۱۸/۱۱/۱۳۶۱