نام | سعید آرام |
نام پدر | علی |
نام مادر | کبری |
محل شهادت | سردشت |
بیوگرافی |
آرام، سعید: بیست و پنجم اردیبهشت ۱۳۴۷، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش علی، مستخدم آموزش و پرورش بود و مادرش کبرا نام داشت. دانشجوی دانشگاه تبریز، رشته مهندسى قدرت(برق) مقطع کارشناسی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. ششم تیر ۱۳۶۶، با سمت بیسیمچی در عملیات نصر ۵ - سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | قزوین | تاریخ تولد | ۱۳۴۷/۰۲/۲۵ |
محل شهادت | سردشت | تاریخ شهادت | ۱۳۶۶/۰۴/۰۶ |
استان محل شهادت | آذربایجان غربی | شهر محل شهادت | سردشت |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | دانشجوی کارشناسی | رشته | برق |
عملیات | نصر 5 | سال تفحص | |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین - قزوین - قزوین |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
- دانلود
اسناد
وصایا
شهید، سعید آرام:
با سلام حضور مقدس امام زمان (عج)، یگانه قطب عالم هستی، جانشین بر حق خداوند در روی زمین و با درود بیکران به ولی فقیه، بت شکن جهان، امام خمینی و با تمجید به پویندگان راه اسلام که لحظات آخر فتح و پیروزی را می گذرانند و با سلام و تهنیت به روان مقدس شهیدان راه خدا و ترسیمگران خط سرخ شهادت و با امید کسب لیاقت و رسیدن به سعادت بزرگ.
آری! ما که در این محدوده ی دنیای مادی محبوس شده ایم و از درک حیات در جوار رب متعال محرومیم، سخن از شهادت -که دیدار یار و ملاقات رخ دلدار و پرواز به سوی ملکوت اعلی است- بسی مشکل و بیان مقام شهادت با این قلم و کلام، امری محال است. بله! باب شهادت بر روی هر کس مفتوح نیست و این مقام در شأن هر ناشایسته ای نمی باشد و این را هم بدانید که کالای مورد معامله ی شهدا، جان است و بهایش بهشت و خداوند در مصحف شریفش قرآن کریم توصیفگر این منزلت والاست و شهادت را حیات جاوید و شهید را حی مرزوق می خواند؛ پس بیایید از فرصت های استثنایی -که در زندگی با آن مواجه می شویم- کمال استفاده را بکنیم که فرصتها چون ابر درگذرند و انسان چون قاصدکی بر باد است و در لحظه هاست که انسان معنی را پیدا می کند، از هیچ همه می سازد و از صفر به خدا می رسد.
وصایا: اول از همه من از تمام کسانی که حقی بر گردنم دارند می خواهم که اگر اشتباهی و لغزشی در کارم بوده مرا ببخشند، که انسان جایزالخطا می باشد.
و اما از پدرم می خواهم که وصی من باشد و از شما پدر، من خیلی ممنون هستم که از اوایل کودکی مرا با حقایق و اصول اسلام آشنا کردی و فرزندی مذهبی تحویل جامعه دادی، اما پدر نمی دانم در کل آن پسری که دل بخواه شما بود شدم یا نه. ان شاء الله که در نماز شبهایت برایم دعا خواهی کرد.
اما مادرجان! از شما خجالت می کشم. از زحماتی که برایم کشیدی تا بزرگ شوم و به دانشگاه بروم. اما مادرم ناراحت مشو زیرا این خواست خداوند متعال بوده که بعد از قبول شدن در دانشگاه دنیای فانی در کنکور دنیای آخرت شرکت کنم و با رتبه ای که مقام شهید را داراست به دانشگاه بروم، پس مادرم از شما می خواهم که مبادا برای شهید شدنم گریه کنی زیرا روزی همه خواهیم رفت و این وعده ی خداوند تبارک و تعالی است که در قرآن کریمش می فرماید: « انا لله و انا الیه راجعون»، و اما اگر خواستی برای فراغ و دوریم گریه کنی در خفا گریه کن که نادان های بی خبر از دنیا زیادند و منتظر فرصت برای نیش زدن و ضربه زدن به انقلاب.
و بعد از این از برادرم سپاسگزاری می کنم که یک برادر بزرگ واقعی و به تمام معنی صبور و شکیبا بود و از شما می خواهم که تقوا را سرلوحه کارهایتان قرار بدهی، همانطور که مسائل و مشکلات را قبلاً تحمل می کردی سعی کن هیچ وقت این امر الهی و مهم را فراموش نکنی که قرآن کریم می فرماید: «اوصیکم بتقوالله و نظم امرکم».
و از خواهرم می خواهم که زینب وار در مقابل مشکلات همچون کوهی استوار و با حفظ حجاب کامل اسلامی، حافظ خون شهدا باشد زیرا که حجاب تو کوبنده تر از خون من است و فرزندانی برای آینده و انقلاب و اسلام تربیت کنید که نگهبان دستاوردهای اسلام و انقلاب باشند.
اما در آخر همه را سفارش به تقوای الهی در همه امور می کنم و از همه می خواهم که قرآن این کتاب آسمانی، این نور هدایت و این منبع عظیم و غنی را مورد مطالعه قرار بدهند تا شاید توشه ای برای آخرت باشد.
و اما پیام من به امت حزب الله همان پیام امام است. فقط یک تقاضای عاجزانه از تمام کسانی که این وصیتنامه را می خوانند دارم که امام را به هیچ وجه تنها نگذارند و از فرمایشاتشان کاملاً پیروی کنند و اگر کوتاهی در این امر مهم بکنند بدانند که شهدای اسلام از آنها راضی و خشنود نخواهند بود و از خانواده ام می خواهم که از این به بعد بیشتر مواظب حرکات و اعمالشان باشند زیرا به قول امام، خانواده شهدا چشم و چراغ ملتند، پس کاملاً مراقب باشید که خدای ناکرده به هیچ وجه خلاف اسلام از شما سر نزند که هم اکنون کارهای شما زیر ذره بین قرار گرفته است.۱ (۱۰۰۱۹۶۶)
به امید دیدار با شما در دنیای موعود.
سعید آرام
دست نوشته ها
ما که در این محدوده دنیای مادی محبوس شدهایم و از درک حیات در جوار رب متعال محرومیم، سخن گفتن از شهادت که دیدار یار و ملاقات رخ دلدار و پرواز به سوی ملکوت اعلی است، بسی مشکل و بیان مقام شهادت با این قلم و کلام امری محال است. آری باب شهادت به روی هر کس مفتوح نیست و این مقام در شان هر ناشایستهای نمی باشد و این را هم بدانید که کالای مورد معامله شهدا، جان است و بهایش بهشت و خداوند. در مصحف شریفش، قرآن کریم توصیف گر این منزلت والاست و شهادت را حیات جاوید و شهید را حی مرزوق میخواند، پس بیایید از فرصتهای استثنائی که در زندگی با آن مواجه میشویم کمال استفاده را بکنیم که فرصت ها چون ابر درگذرند و انسان چون قاصدکی بر باد است و در لحظههاست که انسان معنی را پیدا میکند، از هیچ همه میسازد و از صفر به خدا میرسد. شهید سعید آرام
کلام شهید سعید آرام
Loading the player ...