نام | حسین بازدار |
نام پدر | رمضان |
نام مادر | نیم تاج |
محل شهادت | شلمچه |
بیوگرافی |
بازدار، حسین: یکم فروردین ۱۳۴۳، در روستای رحیمآباد از توابع شهر بوئین زهرا به دنیا آمد. پدرش رمضان، کشاورز بود و مادرش نیمتاج نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم دی ۱۳۶۵، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | بوئین زهرا - رحیم آباد | تاریخ تولد | ۱۳۴۳/۰۱/۰۱ |
محل شهادت | شلمچه | تاریخ شهادت | ۱۳۶۵/۱۰/۲۷ |
استان محل شهادت | خوزستان | شهر محل شهادت | خرمشهر |
وضعیت تاهل | متاهل | درجه نظامی | |
تعداد پسر | ۲ | تعداد دختر | ۰ |
تحصیلات | دوم راهنمائی | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - بوئین زهرا - رحیم آباد |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، حسین بازدار:
بنده، حسین بازدار که به فرمان امام امت -روحی فداه- روانه کردستان شدم. دیاری که از یک طرف توسط صدامیان از خدا بی خبر، مورد تجاوز واقع شده و از طرف دیگر گروهک ها، دیوانه وار به آنجا حمله کرده اند. به کردستان آمدم تا بتوانم، دین خود را نسبت به اسلام و قرآن و مکتب، ادا کرده و قلب امام زمان (عج) را از خود خشنود نموده باشم، تا من نیز در این پیروزی، نقشی داشته باشم و یا در این راه مقدس، خون خود را نثار کنم؛ زیرا خون من، از خون امام حسین(ع) و یارانش رنگین تر نمی باشد و درخت اسلام، احتیاج به خون دارد و باید سیراب گردد تا ثمره ی آن پابرجا شدن اسلام و صدور انقلاب، به جهان باشد.
آری! ما وظیفه داریم، دست ابرقدرت ها، به خصوص آمریکای جنایتکار را از سر ملت های مظلوم، کوتاه کنیم، که در این راه، فداکاری و جانبازی لازم است.
توصیه و سفارش بنده به شما پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و دیگر خویشاوندان و دوستان این است که: دست از امام و انقلاب نکشید و امام را تنها نگذارید. همیشه به یاد الله باشید، که در این صورت مشکلات حل و تمام امور، آسان خواهد شد. مساجد را خالی نگذارید که مساجد سنگرند. دعاها را باشکوه تر برگزار نمایید؛ زیرا دعا رابطه ی انسان با خالق است و انسانها را تکامل می بخشد و بدانید که مرگ در راه خدا، زندگی و سعادت است و افتخارآفرین. امیدوارم که مرا ببخشید و حلال کنید. خداوند به شما صبر و اجر مرحمت فرماید.
فرزندانم را چنان تربیت کنید که در آینده، سربازی فداکار برای اسلام و قرآن باشند و حاضر باشند جان و مال و هستی خود را در راه خدا و فی سبیل الله، فدا نمایند و کلامشان همان کلام «علی اکبر»(ع) باشد، که فرمود: «اگر ما بر حق هستیم، از کشته شدن و جان فدا کردن چه باک داریم؟» پس شما هم صبر و استقامت داشته باشید، که اگر مؤمنی صبر نداشته باشد، ایمانش کامل نخواهد بود و به فرمایش امیرالمؤمنین علی(ع): «اگر کسی صبر نداشته باشد، مثل این است که جسدی سر نداشته باشد.»
در پایان، امیدوارم، خدا شما را در تمام حالات و برنامه ها، موفق و مؤید بدارد. من که موفق نشدم کربلا را ببینم؛ اگر به کربلا مشرف شدید، از جانب من قبر مقدس سرور آزادگان، حسین بن علی(ع)را ببوسید.۱(۷۶۵۶۹۰۱)
حسین بازدار
۲۷/۰۷/۱۳۶۵