نام | محرم بخش فلاح |
نام پدر | حسن |
نام مادر | خدیجه |
محل شهادت | فکه |
بیوگرافی |
بخشفلاح، محرم: هفتم آذر ۱۳۳۳، در روستای عصمتآباد از توابع شهر بوئینزهرا به دنیا آمد. پدرش حسن، دامدار بود و مادرش خدیجه (فوت۱۳۵۱) نام داشت. خواندن و نوشتن نمیدانست. گچکار بود. سال ۱۳۵۹ ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم اسفند ۱۳۶۱، در فکه توسط نیروهای عراقی به شهادت رسید. پیکرش مدتها در منطقه برجا ماند و سال۱۳۸۰ پس از تفحص در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. |
محل تولد | بوئین زهرا - عصمت آباد | تاریخ تولد | ۱۳۳۳/۰۹/۰۷ |
محل شهادت | فکه | تاریخ شهادت | ۱۳۶۱/۱۲/۲۰ |
استان محل شهادت | ایلام | شهر محل شهادت | دهلران |
وضعیت تاهل | متاهل | درجه نظامی | |
تعداد پسر | ۱ | تعداد دختر | ۰ |
تحصیلات | - | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | 1380 | |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - بوئین زهرا - عصمت آباد |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، محرم بخش فلاح:
روزگاری ایران، کشورى در حال سقوط بود و جوانان آن، همچون جوانان سایر کشورهاى بى دین، به خوش گذرانى و عیش و نوش پرداخته بودند؛ ولی ناگهان، جرقه اى زده شد و نور آن در یک لحظه، سراسر ایران را فرا گرفت و جوانان را به سربازان حقیقى امام زمان (عج) مبدل ساخت. جوانانى که امروزه، حفظ دین عزیز اسلام و میهن اسلامى را یک واجب عینى مى دانند و در راه آن از همه چیز، حتى جان خود -که بهترین سرمایه ی آنها است- مى گذرند و عاشقانه به جبهه هاى جنگ رفته و مخلصانه مى جنگند؛ آنقدر که به سوى خدایشان پَر می گیرند. اینان همان جوانان دیروز بودند که امروز قهرمانان اسلام شده اند. امروز، همان جوانان در سنگرها شب ها به تلاوت قرآن و خواندن دعاى کمیل و توسل مشغول بوده و روزها همچون شیر غُرّان بر دشمن مى تازند؛ اینها عابدان شب و سلحشوران روزند. اینان همان هایى هستند که اسلام را زنده نگاه داشته -به امید پروردگار- پرچم آن را به دست امام زمان(عج) خواهند سپرد.
از زمانى که جنگ شروع شد، همیشه در این فکر بودم که کاش مى توانستم در جبهه هاى جنگ حق علیه باطل، شرکت کنم و ماه ها این فکر مشغولم کرده بود که بالاخره، خداوند یاری ام کرد تا به آرزوى خود برسم و با رفقا به جبهه بیایم.
همیشه دلم مى خواست که یک سرباز حقیقى براى اسلام باشم که فقط به خاطر خدا کار کرده باشد. امیدوارم، خداوند این قدم کوچکى را که برداشتم خودش به شایستگى قبول فرماید.
ما باید قدر امام را بدانیم و از او تا جان در بدن داریم، حمایت کنیم؛ زیرا این امام بود که ما جوانان را -زمانى که در ذلت و بدبختى بوده و در جهل و نادانى و در شب ظلمانى زندگى مى کردیم- به سوی نور و روشنایى و زندگى همراه با معرفت و آزاد بودن هدایت کرد. بله! او به ما آموخت که آزاد باشیم و از دین و ایمانمان دفاع کنیم؛ پس خوراک و پوشاک و تحریم اقتصادى نمى تواند ما را از پاى درآورد. من هم این راه را انتخاب کرده و به نداى «هل من ناصر ینصرنى؟» سرور شهیدان و امام امت لبیک گفته به جبهه آمدم و در این راه شربت شهادت نوشیده و به سوى خداى خود شتافتم.
تقاضای بنده این است که بعد از شهادت من، تمام وسایل بنایی ام را به جهاد سازندگی بدهید تا برای امور مستضعفین به کار آید.۱ (۱۱۰۷۷۵۱)
محرم بخش فلاح
۱۰/۹/۶۱