در حال دریافت تصویر  ...
نام حمید سیاه کالی مرادی
نام پدر حشمت الله
نام مادر امینه سیاه کالی مرادی
محل شهادت سوریه

بیوگرافی
سیاه‌کالی مرادی، حمید: چهارم اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ در آبگیلک قزوین به دنیا آمد. پدرش حشمت اله و مادرش امینه سیاه‌کالی مرادی نام داشت. در رشته مهندسی نرم‌افزار دانشگاه امام‌حسین(ع) پذیرفته شد و پس از دریافت مدرک مهندسی این رشته، در دانشگاه علمی- کاربردی قزوین، دانشجوی مقطع کارشناسی حرفه‌ای حسابداری - حسابداری مالی شد. دهم آبان ماه سال ۱۳۹۱ ازدواج کرد. به عضویت سپاه پاسداران درآمد، فرمانده مخابرات گردان سیدالشهدا(ع)، فرمانده توپ ۲۳ و مسئول فرهنگی گردان سیدالشهدا(ع) بود. همچنین ایشان در زمینه ورزشی هم فعالیت داشت و مربی و داور رشته کاراته و مربی رشته دفاع شخصی بود. توسط سپاه صاحب الامر(عج) قزوین و به عنوان مدافع حرم و فرمانده مخابرات و بیسیم چی در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت. پنجم آذر ماه سال ۱۳۹۴، در حلب سوریه و درگیری با گروهک داعش بر اثر اصابت پرتابه های جنگی به بدن و جراحات وارده شهید شد. مزار او در گلزار شهدای قزوین واقع است.

محل تولد قزوین تاریخ تولد ۱۳۶۸/۰۲/۰۴
محل شهادت سوریه تاریخ شهادت ۱۳۹۴/۰۹/۰۵
استان محل شهادت حلب شهر محل شهادت حلب
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی پاسدار
تعداد پسر ۰ تعداد دختر ۰
تحصیلات کارشناسی حسابداری مالی رشته
عملیات جنگ با داعش سال تفحص
محل کار سپاه صاحب الامر(عج) قزوین. تیپ 82 بنیاد تحت پوشش قزوین
مزار شهید قزوین - قزوین - قزوین - مرکزی


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید حمید سیاه کالی مرادی: اینجانب حمید سیاهکالی مرادی، فرزند حشمت‌اله لازم دانستم تا چند سطری را من‌باب یادآوری و وصیت‌ به قرار ذیل ذکر نمایم: ابتدا خدا را شاکرم که مرا در این راه و لباس وظیفه‌ام را متبرک به شرف و خون سیدالشهداء (ع)، یعنی پاسداری قرار داد. قبل از هر چیز، دست پدر و مادرم را می‌بوسم و عاجزانه می‌خواهم که این فرزند کوچکشان را حلال کنند و کوتاهی‌ها و اهمال‌هایم را در طول زندگی به لطف و کرمشان ببخشند و مرا از دعای خیرشان محروم نکنند که هیچ چیز بالاتر از رضایت پدر و مادر و دعایشان نیست. همیشه وجودتان خیر و برکت زندگیم بوده و هست و امیدوارم که به اندازه ی وسعم فرزند صالح و موجب سرافرازیتان باشم. و اما از همسر عزیزم که در این کوتاه زندگی، علاقه‌ام روز به روز به او بیشتر و وجودم سرشار از مهر او می‌شود و اینکه در این دوران در تمام لحظه‌های پرفراز و نشیب زندگی همچون کوهی در کنارم بود، حلالیت می‌طلبم و امیدوارم که تمامی سختی‌ها و ناملایماتی را که متحمل شده به حرمت حضرت فاطمه (س) بر من ببخشد و بداند تمام لحظه‌هایم پر از مهر و وفای اوست. و اما لازم می‌دانم که از برادران و خواهرهای عزیزتر از جانم که سلامتی آنها برایم بسیار مهم و حضورشان همیشه قوت ‌قلب و از بین برنده ی آلام بوده حلالیت می‌طلبم و همچنین از پدر و مادر خانوم واقعاً عزیزم که این لطف را در حق من کردند و مرا مورد عنایت خودشان قرار دادند و واقعاً از روی دایی مهربان و عزیزم شرمنده‌ام که امانتی‌ که با هزار امید و آرزو به من سپرده بودند را آنطور که باید و شاید بنا به اقتضای زمان نتوانستم حفظ نمایم. و می‌دانم که مرا درک می‌کند و ان شاءاله با رضایت قلبی مرا حلال می‌کند. و اما اگر فرزندی برایم حاصل شد، اگر پسر بود به نیت رسول اکرم(ص) دوست دارم نام آن محمداحسان یا محمدحسام و اگر دختر بود به نیت کنیز حضرت فاطمه(س)، اسمش را اسما بگذارید و در آخر از همه‌ی دوستان و آشنایان و همکاران حلالیت می‌طلبم. و اما آنچه که از مال دنیا دارم و اگر فرزندی مرا حاصل شد ان شاء‌اله به طور تمام برای امورات زندگی در اذن همسرم باشد و این اجازه به همسرم داده شود که در هنگام غسلم بتواند مدتی را با بدنم تنها درد ودل کند. و کفی بالحلم ناصرا حمید سیاه کالی مرادی ۱۹/۸/۹۴
خاطرات
فرزانه سیاه کالی مرادی، همسر شهید: ساعات آخر ٍ بدرقه، همسرم گفت «دوری از تو برایم سخت است، من آنجا در کنار دوستانم و پشت تلفن نمی توانم بگویم دوستت دارم، نمی توانم بگویم دلم برایت تنگ شده، چه کنم؟». یاد همسر یکی از شهدا افتادم، به حمید گفتم: «هر زمان دلت تنگ شد بگو یادت باشه و من هم خواهم گفت یادم هست…» این طرح را پسندید و با خوشحالی هنگام پایین رفتن از پله های خانه بلندبلند می گفت: «یادت باشه، یادت باشه» و من هم با لبخند درحالی که اشک می ریختم و آخرین لحظات بودن با معشوقم را در ذهن حک می کردم پاسخ می دادم «یادم هس ت …یادم هست …» و حمیدم رفت…