نام | رضا عابدی |
نام پدر | محمد |
نام مادر | فاطمه سلطان |
محل شهادت | شرق دجله |
بیوگرافی |
عابدی، رضا: ششم شهریور ۱۳۳۹، در شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش محمد، تعمیرکار خودرو بود و مادرش فاطمهسلطان نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و ششم اسفند ۱۳۶۳، با سمت نیروی واحد مهندسی رزمی در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت ترکش به صورت، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | قزوین | تاریخ تولد | ۱۳۳۹/۰۶/۰۶ |
محل شهادت | شرق دجله | تاریخ شهادت | ۱۳۶۳/۱۲/۲۶ |
استان محل شهادت | - | شهر محل شهادت | - |
وضعیت تاهل | مجرد | درجه نظامی | |
تحصیلات | سوم متوسطه | رشته | - |
عملیات | سال تفحص | ||
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، رضا عابدى:
اى مادرم! نمى گویم که برایم گریه نکن؛ ولى از تو مى خواهم رفتارت به گونه اى باشد که دشمنان اسلام خوشحال نشوند؛ بدان که شجاعت و دلیریّت براى من ثابت شده است.
...و شما اى پدر عزیزم، پدر حزب اللهى ام! راهى را که مى روى ادامه بده و بدان که این راه، همان راه انبیا و اولیا و دوستداران اسلام است.
...و برادرم على جان! عذر مى خواهم که شما را تنها مى گذارم. در مدتى که بودم، خیلى دوست داشتم موقعیتى پیش مى آمد و با هم در سنگرهاى اسلام علیه کفر مى جنگیدیم و با این کار چشم دشمنان اسلام را کور مى کردیم.
به تمام دوستان و فامیلم سفارش مى کنم که در زندگى فقط برای به دست آوردن مادیات قدم بر ندارند و بدانند که امروز درخت اسلام به خون احتیاج دارد و من و تو اى برادر! باید خون خود را بدهیم تا -ان شاء الله- اسلام عزیز به تمام کشورها صادر شود.
سفارش دیگر من این است که نماز را به پا دارید؛ چرا که در قرآن در این باره خداى متعال فرموده است: «ان الصلوه تنهى عن الفحشاء و المنکر» و تا آن جا که مى توانید نماز جماعت را به پا دارید که: «یدالله مع الجماعه».
من این راه را آگاهانه انتخاب کردم و مدتى هم چون ابوالفضل(ع) که سقاى کربلا بود، براى رزمندگان یخ مى بُردم و چند ماهى هم در ستاد بازسازى بودم؛ ولى به خواست خدا موفق شدم در این عملیات شرکت کنم و از خداوند متعال مى خواهم توفیق دهد تا بتوانم خون خود را در این راه هدیه کنم.
اى کاش صدها بار مى مُردم و زنده مى شدم تا بتوانم کمى از دِینِ خود را -که نسبت به انقلاب دارم- اَدا کنم.
این که شهادت نصیبِ هر کسى نمى شود، حقیقت است و در واقع شهادت مانند شربت گوارایى است که در هواى گرم به یک فرد تشنه می دهند و چقدر این شربت لذَّت بخش و گوارا است و باید یادآورى کنم که هدف از این گفته ها، قهرمان پَرورى نیست!
خانواده ی عزیزم! مى خواهم از طرف من از تمام دوستان و آشنایانم حلالیت بطلبید. در مجالسى که برگزار مى کنید، برایم طَبَق چراغ و علامت نگذارید و تا حد امکان خرج زیادى نکنید و پولش را زیر نظر حاج محمود برادران براى بازسازى مناطق جنگ زده مصرف کنید؛ چون من واقعاً پیش این ملت عزیز -که خانه های شان در جنگ تحمیلى به دست صدامیان جنایتکار ویران شده است- شرمنده و خجالت زده ام که در این جنایت نه فقط صدام، بلکه آمریکا، شوروى و تمام کشورهاى امپریالیستى، صهیونیستى و سران مرتجع عرب نیز شرکت داشتند.
به امید زیارت کربلا و قدس عزیزتوسط تمامى برادران و خواهران حزب الله. (۱۴۹۰۹۰۶)
حاج رضا عابدى
۵/۱۱/۶۱