نام | غلام حسین اکبری |
نام پدر | اسکندر |
نام مادر | گل گیس |
محل شهادت | خرمشهر |
بیوگرافی |
اکبری، غلامحسین: یکم فروردین ۱۳۳۳، در روستای چاله از توابع شهر قزوین به دنیا آمد. پدرش اسکندر، کشاورز بود و مادرش گلگیس نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. بنا و معمار بود. سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیستم اردیبهشت ۱۳۶۱، در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش به کتف، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است. |
محل تولد | قزوین - چاله | تاریخ تولد | ۱۳۳۳/۰۱/۰۱ |
محل شهادت | خرمشهر | تاریخ شهادت | ۱۳۶۱/۰۲/۲۰ |
استان محل شهادت | خوزستان | شهر محل شهادت | خرمشهر |
وضعیت تاهل | متاهل | درجه نظامی | |
تعداد پسر | ۱ | تعداد دختر | ۱ |
تحصیلات | ششم ابتدائی | رشته | - |
عملیات | بیتالمقدس | سال تفحص | |
محل کار | بنیاد تحت پوشش | ||
مزار شهید | قزوین - قزوین - چاله |
در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، غلامحسین اکبرى:
انقلاب شکوهمند اسلامى به رهبری زعیم عالی قدر امام خمینى هر روز ضربه اى مهلک خود را بر پیکر شیطان بزرگ، آمریکاى جهانخوار وارد مى کند و آن چنان وحشتى بر جان آمریکا و شوروى انداخته که دیگر تاب و توان مقابله با انقلاب اسلامى را ندارند و بجاست که پیر جماران مى فرماید: «آمریکا هیچ غلطى نمى تواند بکند!»
بارى! با وجود تکلیف شرعى که اماممان برایمان واجب دانسته که از انقلاب اسلامى حراست کنیم، بر آن شدیم تا جهت پاسدارى از خون شهیدان و انقلاب اسلامى، به جبهه هاى جنگ تحمیلى عراق علیه ایران برویم تا با این عمل، دِین خود را نسبت به جمهورى اسلامى ادا نماییم؛ حال چند نکته ی ضرورى را گوشزد مى نمایم:
۱) من امیدوارم مردم همیشه خروشان و فعّال در صحنه حاضر باشند و در هر کجا که انقلاب اسلامى احتیاج به پاسدارى داشت، به نداى اماممان لبّیک گفته و از خون سرخ شهیدان پاسدارى نمایند.
۲) من انتظار دارم که امت حزب اللّهى، اماممان را تنها نگذارند و بدانند که ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاست و ما باید سرباز امام زمان (عج) باشیم و به گفته ی قرآن که مى فرماید: «اَطیعوُا اللّه وَ اَطیعوُا الرَّسوُل وَ اُولى الأمر منکُم» توجّه کامل نماییم.
۳) من از پدر و مادر و خانواده ام مى خواهم که پس از مرگم -که اگر لایق باشم شهادت در راه خدا است- گریه و زارى نکنند و همیشه به وظیفه ی شرعى مان که امام مى گوید، عمل کنند.
۴) همسر محترمم! دوست دارم که بعد از شهادتم، فرزندانم را اسلامى و مکتبى بار بیاورید؛ شما وظیفه دارید سرپرستى بچّه ها را به عهده بگیرید و نگذارید بى سرپرست باشند.
...و اما پدر و مادرم و برادران و خواهرانم! براى من ناراحت نباشید؛ زیرا شهادت در راه خدا نعمت است. با تمام منحرفین و ضدّانقلابها و منافقین مبارزه کنید.
۵) موقع مرگ چشم مرا باز بگذارید و بدانید که با چشم باز این راه را انتخاب کردم.
۶) من راضى نیستم منافقین در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ فقط امت حزب اللّه شرکت کنند.۱ (۱۰۶۴۵۰۵)
قریه چاله
۸/۲/۱۳۶۱