در حال دریافت تصویر  ...
نام حکمت الله قربانی زهرایی
نام پدر ولی الله
نام مادر زرین
محل شهادت پنجوین

بیوگرافی
قربانی‌زهرایی، حکمت‌الله: سوم فروردین ۱۳۴۱، در روستای سگزآباد از توابع شهر بوئین‌زهرا به دنیا آمد. پدرش ولی‌الله و مادرش زرین نام داشت. تا دوم متوسطه در رشته تجربی درس خواند. پاسدار بود. هفدهم آبان ۱۳۶۲، در پنجوین عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سینه، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد بوئین زهرا - سگزآباد تاریخ تولد ۱۳۴۱/۰۱/۰۳
محل شهادت پنجوین تاریخ شهادت ۱۳۶۲/۰۸/۱۷
استان محل شهادت سلیمانیه شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل مجرد درجه نظامی
تحصیلات دوم متوسطه رشته تجربی
عملیات سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - بوئین زهرا - سگز آباد


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
وصایا
شهید، حکمت قربانی: مدتی است می خواهم وصیت نامه بنویسم؛ اما فرصت نمی شد. امروز از فرصتی که پیش آمد (قبل از رفتن به مأموریت) استفاده کردم و چند کلمه ای با مادر گرامی، پدر بزرگوار، برادران و خواهرم صحبت می کنم. به مادر می گویم: بر تو بشارت باد که خداوند این سعادت را نصیب تو کرد، که فرزندت شهید شد؛ البته اگر مورد قبول خدا واقع گردد! مادر مهربانم، پدر بزرگوارم، برادرانم و خواهر عزیز! آیا می دانید هدف خدا از آفرینش ما چه بوده است؟ آیا می دانید این دنیا ابدی نیست و بالاخره می دانید که همه رفتنی هستیم؟ همان طوری که خدا در قرآن می فرماید: «انا لله و انا الیه راجعون» (بقره/۱۵۶) -به درستی که ما از آن خداییم و به سوی او باز می گردیم؛ پس چرا وقت تلف می کنیم؟! چرا به جنایات فاشیستی و امپریالیستی آمریکای جهان خوار و عُمالش توجه نمی کنیم و ساکت نشسته ایم؟ عزیزان من! مگر فرزندان شما با دیگران فرق دارند؟ مادرم! به شما چندی پیش گفتم که اگر شهید شدم، نباید هیچ ناراحت شوی و برایم غُصه بخوری. مادر! مگر خون فرزندت از خون علی اکبر و علی اصغر حسین(ع) -که در کربلا با لب تشنه به شهادت رسیدند- رنگین تر است؟ که اگر رنگین تر است، حق داری ناراحت شوی؛ ولی اگر رنگین تر نیست، نباید محزون شوی. دلت را به دریا بزن و برایم دعا کن که این جسم ناقابل مورد پذیرش درگاه خداوند واقع شود. هیچ ناراحت نشو، که فرزندت در راه خدا و پیروزی اسلام بر کفر شهید شد. برایم دعا کن؛ من به دعای شما احتیاج دارم. دعا کن که خداوند این جسم ناقابلم را از خانواده ی شما قبول کند. من برای دفاع از انقلاب اسلامی و حفظ اسلام و قرآن و مرزهای کشور به جبهه ی جنگ علیه کفار و یزیدیان -که امروزه به شکل خائنین و مزدورانی چون صدام، که به قول امام «ما از هزاران دام می گذریم؛ این که صدام است!» و سه تای بعدی «شاه حسین»، «شاه خالد» و «انورسادات» جلوه گر شدند و با انقلاب اسلامی مقابله می کنند - عازم شدم. پدر و مادرم! در راه اسلام و قرآن، از بذل جان، مال، زن و فرزند خود ذره ای دریغ نداشته باشید و با کمال میل همه چیز خود را در راه خدا و احیای سنت های الهی بدهید. من تا آخرین قطره ی خونِ ناقابل خود، علیه دشمنان انقلاب عزیز و نور آسمانی مان خواهم جنگید تا با کمک برادران جان بر کف، مؤمن و متعهد، تمام دشمنان اسلام را -در تمام جبهه ها- نابود و قلع و قمع کنیم و زمینه ی ظهور حضرت مهدی(عج) را فراهم نماییم؛ لذا در این راه باید از جان خود -که امانتی از جانب خداست- استفاده ی صحیح نماییم و در راه رضای او فدا کنیم و حال از همه می خواهم در راه خدا قیام کنند و احکام قرآن را به اجرا بگذارند. انتظارم از پدر و مادرم این است که: ۱- در مرگ من ماتم نگیرند و برایم جشن بگیرند و به یاد برادرانی که در اهواز، آبادان، خونین شهر و مکان های دیگر -آن هم با چه وضعی- شهید شدند، باشند. ۲- همیشه گوش به فرمان امام باشند.۱ (۱۵۹۱۳۳۴) دوستدار همیشگی شما؛ حکمت قربانی