در حال دریافت تصویر  ...
نام محمود اصغریان
نام پدر حسن
نام مادر کشور
محل شهادت ام الرصاص

بیوگرافی
اصغریان، محمود: سوم مهر ۱۳۲۸، در روستای خاکعلی از توابع شهر آبیک به دنیا آمد. پدرش حسن و مادرش کشور نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. کارگر بود. سال ۱۳۵۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر و دو دختر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. هفتم تیر ۱۳۶۱، در ام‌الرصاص عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

محل تولد آبیک - خاکعلی تاریخ تولد ۱۳۲۸/۰۷/۰۳
محل شهادت ام الرصاص تاریخ شهادت ۱۳۶۱/۰۴/۰۷
استان محل شهادت بصره شهر محل شهادت -
وضعیت تاهل متاهل درجه نظامی
تعداد پسر ۲ تعداد دختر ۲
تحصیلات خواندن و نوشتن رشته -
عملیات رمضان سال تفحص
محل کار بنیاد تحت پوشش
مزار شهید قزوین - آبیک - خاکعلی


در صورت داشتن تصاویر یا اطلاعات بیشتری از شهید می توانید آنها را در اختیار ما قرار دهید تا در سایت قرار گیرد

   
عنوان         فایل   
متن
تصاویر
اسناد
وصایا
شهید، محمود اصغریان: اگر جنگی برای دفع تهاجم باشد، مقدس است و اگر دیگری به سرزمین ما تهاجم کرده و به مال و ثروت ما چشم دوخته و به حُریّت، آزادی و آقایی ما چشم دوخته و می خواهد آن را از ما سلب کند و آقایی خود را به ما تحمیل کند، این جا دین چه باید بگوید؟ آیا باید بگوید جنگ بد است؟ دست به اسلحه بُردن بد است؟ دست به شمشیر بُردن بد است و ما طرفدار صُلحیم؟ بدیهی است که این سخن مسخره است! حریف دارد با ما می جنگد؛ چرا باید با کسی که به ما تهاجم کرده، می خواهد ما را نابود کند، نجنگیم و از خودمان در واقع دفاع نکنیم، آن هم به بهانه ی صلح؟ این صلح نیست؛ این تسلیم است. این جا ما نمی توانیم بگوییم ما چون طرفدار صلحیم، با جنگ مخالفیم. این معنایش این است که ما طرفدار ذلت هستیم. طرفدار تسلیم شدن هستیم. صلح، معنایش همزیستی شرافتمندانه است؛ اما این همزیستی ها، شرافتمندانه نیست. ما خدا را شکر می کنیم که توفیق این را یافتیم تا در این جنگ تحمیلی -که برای ما حالت دفاعی دارد و دفاع بر هر مسلمانی واجب است که برای دفاع از دین، آیین، آب و خاک و ناموس مملکتش در جنگ شرکت کند و متجاوز را بر سر جای خودش بنشاند- شرکت کنیم؛ پس افتخار می کنم در زمانی حضور دارم که اسلام مطرح است و دفاع از آرمان های جمهوری اسلامی و حق و حقیقت در میان است؛ پس با دلی پُر از عشق به اسلام و الله، راه خود را انتخاب کرده، به ندای «هل من ناصرٍ ینصرنی؟» حسین(ع) زمان پاسخ مثبت داده، به جبهه اعزام شدم، تا با خون گرم خویش، سد آهنینی در مقابل کفار صدامی و جباران زمان ایجاد کنم و در راه پیروزی اسلام و مسلمین در جهان، جانم را فدا کنم. پس، هدف، پیروزی اسلام بر کفر است و شهادت، نهایت آرزوی ما می باشد. از خدا می خواهم، این بندهی حقیرش را به بندگی خود قبول کند و امیدوارم مرا هم جزو شهیدان اسلام به حساب آورد و از گناهانی که در طول عمر خویش مرتکب شده ام، مرا عفو نماید؛ پس خدایا! به تو توکل می کنم و از تو یاری می جویم و امیدوارم که اعمالم مورد قبول درگاهت باشد. ...و اما پدرم و مادرم و تو ای خواهر مهربانم! پیام من به شما این است: امروز روز جهاد و تلاش است؛ پس بی تفاوت به هر مسأله ای نباشید. چرا؟ برای این که شمعی به مانند نوری در بیابان پُر از ظلمت، جهالت و قدرت نمایی اَبَردزدان و جنایتکاران طلوع کرده و می رود که اسلام را در تمام جهان گسترش دهد و ظالم که از ظلمت جهان استفاده می کند و خلق محروم جهان و مظلومین دنیا را استعمار کرده، آنها را هر چه بیشتر به بدبختی، فساد، جهالت و ظلم و ستم سوق می دهد و خود استفاده های بی شماری از آنها به نحو احسن می بَرَد، می خواهد جلوی این نور را بگیرد؛ چرا که دزد در روشنایی نمی تواند دزدی کند و باید تاریک باشد. ولی انقلاب اسلامی ما بر خلاف جهت و منظور این ابردزدان جنایت پیشه و آن هم به منظور گسترش دادن نور محمدی(ص) و عدل اسلامی، در جهان حرکت می کند، که این هدف شهیدان است؛ پس، از این رو جهان شرق و غرب، همه و همه برای خاموش کردن این نور الهی -که می رود جهان را بگیرد- با هم شده و برای از بین بُردن جمهوری اسلامی ایران، تمام نیروهایشان را به کار می برند و هر روز توطئه پشت توطئه و جنگ پشت جنگ برای ما می آفرینند تا این که ما را از پای در آورده و مانعی را از سر راه خود بردارند تا بهتر بتوانند، به چپاول خود ادامه دهند و فساد، ظلم، جنایت، تجاوز و قتل و غارت همچنان باقی بماند. پس مسؤولیت و وظیفه ی ما در این مقطع از زمان روشن است و آن هم نگهداری از جمهوری اسلامی -این خون بهای شهیدان و این نور الهی- است. پس باید دین خدا را یاری کرد و باید به پا خیزیم و از خواب غفلت بیرون آییم، که دیگر موقع چون و چرا نیست، که اگر غفلت کنیم همه چیزمان از بین می رود. این جمهوری اسلامی به مانند نهال نورسته ای است که آن را در زمین کاشته اند، باید آبش داد و بیل زد و هرس کرد و نگهداری اش نمود تا به ثمر برسد و اگر غیر از این باشد در جا خشک می شود. نهال جمهوری اسلامی آبش خون شهیدان است و بیلاش همان اقتصاد، صنایع و کشاورزی و کلاً امور مالی می باشد که باید در این راه سعی و تلاش و کوشش نمود و هَرَسش هم زدودن این بدکاران و منافقین از خدا بیخبر است که باید آنها را از آن نهال، هرس کرد تا این که مبادا آسیبی به پیکره ی نهال وارد آید و از داخل بپوسد و نگهداری آن هم صادر کردن انقلاب به تمام جهان است. چرا که این انقلاب فقط برای مردم ایران نیست؛ بلکه متعلق به دنیاست. پس از این رو اگر این نکات را توجه کردیم آسیبی ان شاء الله نخواهیم دید.۱ (۱۰۵۲۶۶۳) محمود اصغریان