در حال دریافت تصویر  ...
نام نصرت الله موسی لواحمدی
محل تولد قزوین - چکمین


در حال دریافت تصویر  ...
نام علیرضا سعیدی
محل تولد تاکستان - ضیاء آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام نورالله ایران دوست
محل تولد تاکستان - احمد آباد -دهستان قاقازان


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد علی جباری
محل تولد بوئین زهرا - صدرآباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام تیمور طالبی
محل تولد تاکستان - فارسجین


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین گروسی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام عباس علی بابا
محل تولد تاکستان - دیال آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد رفیع شفیعی
محل تولد تاکستان - توده بین


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین قاسمی
محل تولد هشترود - حسین آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام داود خلیلی
محل تولد شمیرانات


در حال دریافت تصویر  ...
نام ناصر کیائی
محل تولد قزوین - معلم کلایه-بخش رودبار الموت


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی مژده آزاد
محل تولد قزوین - زرآباد-بخش رودبار الموت


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی دوستی
محل تولد زنجان - شیخ جابر


در حال دریافت تصویر  ...
نام رحیم زارعی
محل تولد قزوین - سفلی


در حال دریافت تصویر  ...
نام عین الله نظری
محل تولد قزوین - جعفرآباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام ترازالله آزاد
محل تولد قزوین - زرآباد-بخش رودبار الموت


در حال دریافت تصویر  ...
نام حبیب الله نجفی
محل تولد قزوین - قدیم آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام فرج الله رحمنی
محل تولد تاکستان


در حال دریافت تصویر  ...
نام نامدار محمدی
محل تولد آبیک - کبریت میان


در حال دریافت تصویر  ...
نام مهدی حق شنو
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام نورعلی رشوند هرانکی
محل شهادت هفت تپه


در حال دریافت تصویر  ...
نام شاهرخ رحمانی
محل شهادت شلمچه


در حال دریافت تصویر  ...
نام سید کاظم میربابایی
محل شهادت شوش



یک خاطره شهید  محمود محمدقاسمی


هنوز نتوانسته ام او را فراموش کنم

کبری آقاعلی، همسر شهید: ما در روستا زندگی می کردیم۱۷ ساله بودم، که خواستگارهای مختلفی برایم می آمدند و من همیشه در تصوراتم فکر می کردم که با یک رزمنده ای ازدواج می کنم که بعدها شهید می شود. یکی از روزها خانواده دوست برادرم به خواستگاری ام آمدند، اتفاقاً او رزمنده بود و ما نامزد شدیم، ۴۰روز نامزدی ما طول کشید و من هیچ گاه او را در این مدت ندیده بودم، روز ازدواجمان اولین باری که قرار بود او را ببینم خیلی استرس داشتم و دوست داشتم بدانم که قیافه اش چه شکلی است؟ و آن روز همین که او را دیدم خوشحال شدم، چرا که خیلی قیافه دوست داشتنی و مهربانی داشت. البته اگر چه زندگی مشترک ما دو سال هم طول نکشید، ولی من هنوز نتوانسته ام او را فراموش کنم و با خاطراتش زندگی می کنم و بعد از او هم هیچ گاه تصمیم نگرفتم که ازدواج کنم.