در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد پاک بنیان
محل تولد تهران


در حال دریافت تصویر  ...
نام فیض الله خلخالی
محل تولد قزوین - بکندی-دهستان قاقازان


در حال دریافت تصویر  ...
نام اروج علی نظری قارخونی
محل تولد قزوین - قارخون-بخش طارم سفلی


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمود آذربایجانی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی اکبر حاجی سید جوادی
محل شهادت مریوان


در حال دریافت تصویر  ...
نام پنج علی اینانلو
محل شهادت ماووت


در حال دریافت تصویر  ...
نام اکبر بهرامی
محل شهادت سردشت - پایگاه چنار


در حال دریافت تصویر  ...
نام خیرالله رحیمی
محل شهادت اشتهارد کرج


در حال دریافت تصویر  ...
نام نورالله گودرزوند چگینی
محل شهادت شوشتر



یک خاطره شهید  ابراهیم سهیلی راد


هشت عراقی هیکلی!

حسین فریدی: در منطقه‌ی عملیاتی و به همراه «ابراهیم» بودم. باران می‌بارید و ما هم راه زیادی را طی کرده و خسته‌ی خسته شده بودیم. به سنگری خالی رسیدیم. گفتم: «برویم داخل این سنگر و کمی استراحت کنیم.» چند دقیقه‌ای استراحت نکرده بودیم، که صدایی شنیدیم. دقت که کردیم، هشت عراقی هیکلی را دیدیم که مجهز به وسایل نظامی، وارد سنگر شدند! تعجب کرده و کلی هم ترسیدیم. از آن جایی که نه راه پس داشتیم و نه راه پیش، آماده شدیم که به اسارت آن‌ها درآییم؛ لذا وسایل‌مان را جمع کرده و آماده ایستادیم. در حالی که داشتیم از ترس می‌لرزیدیم، یک مرتبه بسیجی نوجوانی پشت سر آن‌ها وارد سنگر شد و به ما گفت: «جا بدهید تا این‌ها هم بنشینند ... دُرست است که اسیرند؛ اما نباید زیر باران بمانند.» ما که هاج و واج مانده بودیم، چیزی برای گفتن نداشتیم و مات و مبهوت ایستاده بودیم و نمی‌دانستیم چه کار کنیم.