در حال دریافت تصویر  ...
نام مقصود صدری
محل تولد تاکستان - قرقسین


در حال دریافت تصویر  ...
نام مصطفی محمدی کشمرزی
محل تولد تاکستان - شیزند


در حال دریافت تصویر  ...
نام صفدر ذوالقدر
محل تولد تاکستان - خورهشت


در حال دریافت تصویر  ...
نام منصور محمدخانی غیاثوند
محل تولد تهران


در حال دریافت تصویر  ...
نام محسن رشوند آوه
محل تولد قزوین - آوه-بخش رودبار الموت


در حال دریافت تصویر  ...
نام عشقعلی قنبری
محل تولد تاکستان - اسفرورین


در حال دریافت تصویر  ...
نام عبدالرضا کریمی لویه
محل تولد لاهیجان - شاده


در حال دریافت تصویر  ...
نام غلام رضا قربانی
محل تولد بوئین زهرا - حسین آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد برج علی زاده محمدی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام سیروس اکبری طارمی
محل تولد قزوین - التین کش


در حال دریافت تصویر  ...
نام رمضان علی زرآبادی پور
محل تولد قزوین - التین رودبار


در حال دریافت تصویر  ...
نام سید مفید موسوی
محل تولد قزوین - زرآباد-بخش رودبار الموت


در حال دریافت تصویر  ...
نام سید مهدی حسینی سیاپوش
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد بلخانلورسولی
محل تولد بوئین زهرا - بخش شال


در حال دریافت تصویر  ...
نام مصیب ناصحی
محل تولد بوئین زهرا - عصمت آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام منصور قدیری
محل تولد تاکستان - نیکوئیه


در حال دریافت تصویر  ...
نام حسین سپونی
محل تولد تهران


در حال دریافت تصویر  ...
نام رهبرعلی خمسه ای
محل تولد تاکستان - مرگسین


در حال دریافت تصویر  ...
نام اصغر رحمنی
محل تولد تاکستان


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد آشوری
محل تولد بوئین زهرا - اروان


در حال دریافت تصویر  ...
نام شمس الله حیدری روچی
محل تولد قزوین - روچ علیا-بخش رودبار الموت


در حال دریافت تصویر  ...
نام فخرالله عباسی
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام فتح علی خبری
محل تولد شهربابک - خبر


در حال دریافت تصویر  ...
نام رضا کشتکارمیزوجی
محل تولد قزوین - میزوج


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد رجبی
محل تولد کرج - صالح آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام محمد ابراهیم مقبل
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام مسیب مرادی کشمرزی
محل تولد آبیک - خاکعلی


در حال دریافت تصویر  ...
نام جعفر عزیزمحمدی
محل تولد تاکستان - فارسجین


در حال دریافت تصویر  ...
نام صادق کلهر
محل تولد قزوین


در حال دریافت تصویر  ...
نام عبدالله ایمانی
محل تولد میانه - دریندرق


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی دودانگه
محل تولد بوئین زهرا - ولی آباد


در حال دریافت تصویر  ...
نام اصغر اکبری زاده
محل تولد آبیک - قشلاق


در حال دریافت تصویر  ...
نام احمد محمدی فروز
محل تولد بوئین زهرا - داخرجین


در حال دریافت تصویر  ...
نام مرتضی کنعانی
محل شهادت حلبچه


در حال دریافت تصویر  ...
نام علی نسیمی
محل شهادت مالکیه اهواز


در حال دریافت تصویر  ...
نام عین الله اسلامی
محل شهادت جاده دزفول - شوش


در حال دریافت تصویر  ...
نام علم دار جهان بخش
محل شهادت سومار


در حال دریافت تصویر  ...
نام احمد صابونی
محل شهادت کرخه


در حال دریافت تصویر  ...
نام عباس کاظمی
محل شهادت طلائیه



یک خاطره شهید  رسول نظری


خدایا! مرا با زجر فراوان از دنیا ببر!

مهدی کیامیری: با نگاه به هر سوی میدان، دلاوری را می‌دیدی، که چون سروی استوار دشمن را به زبونی ‌کشانده بود. «علی»، مجال تیراندازی «دوشکا»ها و تانک‌ها را گرفته بود. «سعید» با جسم کوچک، اما با نیرو و همت بسیار شگرف خود، مجروحین را از میانه‌ی میدان جنگ به پشت خاکریزها می‌رساند. «رسول» با آن چهره‌ی معصوم و قلب پاکش، وقتی هدف گلوله تانک قرار گرفت، هنوز تسبیح خریداری شده‌اش را از آخرین سفر «مشهد» مقدس، در دست داشت. او حتماً با «امام رضا» (ع) قول و قراری گذاشته بود، که تا پیش از شهادتش، امام به مادرش صبر عنایت نماید. در گوشه‌ای دیگر از میدان، «امیر» را با پدافند ضد هوایی «شلیکا» زده بودند، که یک دست و پایش در حال قطع شدن بود و عجیب این که او را کسی نمی‌توانست به عقب منتقل نماید و او در برابر دیدگان‌مان زجر فراوان می‌کشید و ما به دور از حکمت این مسأله بودیم؛ اما پس از شهادتش، وقتی وصیت‌نامه‌اش را خواندم، نوشته بود: «معبودا! دوست دارم در آخرین لحظات زندگی‌ام، مرا با زجر فراوان از دنیا ببری، تا به واسطه‌ی این درد، تمام گناهانم را ببخشی!» نمی‌دانستم با این جمله، به چه چیزی بی‌اندیشم. به روح بلند او، که حتی نوع مرگ خود را با سختی از خدا می‌خواهد و به اجابت هم می‌رسد و یا به سن کم او، که حتی گناه هم با او نامحرم است؟ آن روز گذشت. ما هنگام شب و موقع خارج شدن از مقر تانک‌ها، چون مسیر برگشت‌مان مشخص بود، مورد حمله‌ی «خمپاره‌»اندازها و توپ‌خانه‌ی دشمن قرار گرفتیم. در این هنگام گلوله‌ای به میان ستون بچه‌ها خورد و آن‌ها به مانند گل‌های پرپر شده‌ای، در کنار هم‌دیگر شروع به نجوا کردند و خون سرخ‌شان سیاهی شب‌نشینان را به صبح پیروزی بشارت داد که: « الیس الصبح بقریب» ...